ایمانِ کافر
برای این که بت پرست نباشی، کافی نیست که بت ها را شکسته باشی؛ بایستی خویِ بت پرستی را ترک گفته باشی. نیچه

Wednesday, March 12, 2003

در محرم ، اهل ری خود را دگرگون می كنند
از زمين آه و فغان را زيبِ گردون مي كنند
گاه عريان گشته با زنجير می كوبند پشت،
گه كفن پوشيده ،‌ فرقِ خويش پر خون می كنند
گه به يادِ تشنه كامانِ زمينِ كربلا،
جويبارِ ديده را از گريه جيحون می كنند
وز دروغ كهنه ي « يا ليتنا كنّا معك »،
شاه دين را كوك و زينب را جگرخون می كنند
خادمِ شمرِ كنونی گشته ، وانگه ناله ها،
با دو صد لعنت ز دستِ شمرِ ملعون می كنند
بر يزيدِ زنده مي گويند هر دم صد مجيز،
پس شماتت بر يزيدِ مرده ي دون مي كنند
پيشِ ايشان صد عبيدالله سر پا ، وين گروه،
ناله از دستِ عبيداللهِ مدفون مي كنند
حق گواه است ار محمّد زنده گردد ور علی،
هر دو را تسليمِ نوّابِ همايون می كنند
آيد از دروازه ي شمران اگر روزي حسين،
شامش از دروازه ي دولاب بيرون مي كنند
حضرتِ عباس اگر آيد پیِ يك جرعه آب،
مشك او را در دمِ دروازه وارون مي كنند
گر علي اصغر بيايد بر در دكانشان،
در دو پول آن طفل را يك پولِ مغبون مي كنند
ور علي اكبر بخواهد ياری از اين كوفيان،
روز پنهان گشته، شب بر وی شبيخون مي كنند
گر يزيدِ مقتدر پا بر سرِ ايشان نهد،
خاكِ پايش را به آبِ ديده معجون مي كنند
خود اسيرانند در بندِ جفایِ ظالمان،
بر اسيرانِ عرب اين نوحه ها چون مي كنند؟
تا خرند اين قوم ، رندان خر سواري مي كنند،
وين خران در زيرِ ايشان آه و افسون مي كنند
« مـلـک الـشـعـرا بـهـار »


********************************************************

» خانه