ایمانِ کافر
برای این که بت پرست نباشی، کافی نیست که بت ها را شکسته باشی؛ بایستی خویِ بت پرستی را ترک گفته باشی. نیچه

Monday, March 17, 2003

آيا محمد سواد داشته است؟!

در مورد چگونگی قدرت خواندن و نوشتن محمد و در کل سواد او، بحث بسيار است. گروهی - خصوصن اهل سنت - مدعی اند که او حتی قادر به خواندن کلمه ای نبوده است. گروهی ديگر از مسلمانان، يعنی علمای شيعه هر يک بگونه ای نظر می دهند که مخاطب در پايان نداند آيا با اين امر موافقند و يا مخالف!
با اين وجود، برای دانش پژوهان بررسی نتايج تحقيق اساتيد اسلام شناسی و تاريخ، حکم تنها راه رسيدن به واقعيت را دارد، گو اينکه باز نمی شود به نتيجه چندان خوشبين بود. در مورد موضوع سواد محمد، بهترين کتابی را که به فارسی می شناسم کتاب بازشناسی قرآن به قلم دکتر مسعود انصاری است. اين کتاب در فصل دوم خود با شواهد و مدارک و با معرفی مواخذی چند بر اين نکته پای می فشرد که محمد فردی با سواد بوده است. علاوه براين، دکتر انصاری ثابت می کند که کلمه مورد استناد مسلمانان برای بی سواد جلوه دادن محمد يعنی امی به هيچ وجه معنی بی سواد را نمی دهد، بلکه به روايتی می تواند به معنی اهل شهر مکه (ام القری ) باشد، و از جهتی هم می تواند از ريشه عبری - کلمه Goi و يا Goyim - گرفته شده باشد که در يهوديت پيش از اسلام به معنی "کسانی که فاقد کتاب آسمانی هستند" بکار برده می شده و در صدر اسلام، برای مسلمين معرف افرادی بوده که به کتاب انجيل و تورات باور نداشته اند، و به همين خاطر بی کتاب و يا امی خوانده می شدند. به مومنان مسيحی و يهودی نيز اهل کتاب می گفتند که در قرآن به دفعات از آنان به همين نام ياد شده است. در همين رابطه می توان به آياتی از قرآن همچون "آيه 78 بقره" و "آيات 20 و 75 آل عمران" و "آيات 157 و 158 سوره اعراف" مراجعه کرد.
پژوهشگر ديگری بنام دکتر وری Dr. warry نيز با استناد به ديدگاه رودول Rodwell در کتاب او قرآن The Koran مدعی است : "از آنجا که يهوديان معتقد بودند که خاتم انبياء تنها از قوم بنی اسرائيل ظهور خواهد کرد، و اين تنها حق الهی و طبيعی آنهاست که چنين پيغمبری داشته باشند، بر همين اساس برای تحقير محمد به او لقب "امی" داده بودند".
با تمام اين تفاضيل، می شود گفت که محمد سخت اصرار داشته که خود را بی سواد جلوه دهد، چرا که با اين وجود می توانسته به مردم بقبولاند که "قرآن معجزه مردی بی سواد است".


گذشته از روايت کاملن مستندی که حکايت از درخواست محمد برای قلم و کاغذ به هنگام مرگ داشته است*، نامه ای نيز هم اکنون در هند (پاکستان؟) موجود است که بسياری از مورخين سنديت آنرا تأييد کرده اند و اين نامه به زبان های مختلف - و از جمله فارسی - ترجمه شده است. برای حُسن ختام اين نوشتار، متن نامه را در اينجا می آوريم و هرگونه قضاوتی در اين مورد را به خوانندگان وا می گذاريم:


« بسم الله الرحمن الرحيم
از محمد بنده و پيامبر خدا، به المقوقس رهبر مسيحيان، سلام بر او که پيرو حقيقت است. بعد از (اين مقدمه) من ترا دعوت ميکنم اسلام را قبول کرده، به آن ايمان بياوری و بدينوسيله امنيت خود را حفظ کنی. بديهی است که در اينصورت خداوند به تو دو مرتبه پاداش خواهد داد. اما اگر از قبول اسلام و ايمان به آن خودداری کنی، گناه مسيحيان را به گردن خواهی گرفت. ای مردم اهل کتاب، به دينی ايمان بياوريد که ما و شما را برابر خواهد کرد. و فقط الله را پرستش کنيد و هيچ شريکی برای او قرار ندهيد. بيائيد بغير از الله، اربابان ديگری برای خود انتخاب نکنيم. اگر آنها دعوت تو را رد کردند (به آنها ) بگو شما شاهد باشيد که ما مسلمان هستيم.»
مهر پيغمبر خدا، محمد **
________________________
* روايت است که محمد درست سه روز قبل از وفاتش، يعنی در روز چهارم ژوئن 632 ميلادی چنين درخواست کرده: "برای من قلم و کاغذ و دوات بياوريد، می خواهم مطلبی را برايتان بنويسم که تا ابد شما را از گمراهی برهاند." در پاسخ عمر دليل آورده که "مگر قرآن برای همه اعصار کافی نيست؟" و به همين خاطر ( و به روايتی به بهانه اينکه محمد در بستر مرگ هذيان می گويد) مانع از اين کار شده است.
**از ترجمه دکتر مسعود انصاری( "بازشناسی قرآن" ، چاپ هفتم 1379، ص 95) ياری جسته ام، مضافن اينکه در آن تغيير کوچکی داده ام: آنرا با ترجمه انگليسی نامه اصلی مطابقت داده و بجای کلمه خدا استفاده از واژه الله را که در متن انگليسی به همان صورت الله و نه God ترجمه شده بود را ارجح تر تشخيص دادم.
برگرفته از « اعـتـراض »



********************************************************

» خانه