ایمانِ کافر
برای این که بت پرست نباشی، کافی نیست که بت ها را شکسته باشی؛ بایستی خویِ بت پرستی را ترک گفته باشی. نیچه

Saturday, November 22, 2008

لینک در بالاترین


حق،گرفتنی‌ست، نه دادنی (آیا فمینیست‌های ایرانی راست می‌گویند؟)

بارها با کلمه ی "حق" روبرو شده ایم. مفهومِ "حق"، همواره در کشاکشی پنهان با مفهوم ِ "عدالت" به سر می‌بَرَد. هیچ‌کس، هرگز، نمی‌تواند "عدالت" را تعریف کند. احمقانه‌ترین تعریفِ عدالت، همان "برابری"‌ست. زود حمله نکنید. تیتری که گذاشته‌ام و این شروع، نباید شما را به دام ِ پیش‌داوری‌های شتاب‌زده بیندازد.
ما در کشوری زندگی می‌کنیم که حجم ِ وسیعی از حقوقِ انسان‌ها در آن نادیده گرفته می‌شود. نمی‌خواهم آن‌ها را لیست کنم. آن‌ها که نسبت به مفاهیم ِ حق، عدالت و احقاق آن به اندازه‌ی کافی حساس هستند، برای ِ کشف آن لیست، فقط کافی‌ست که چند دقیقه به اطراف خود بنگرند، یا به خیابان بروند. چون مقصودم نق‌زدن نیست، از بیان لیستی که مثنوی‌ی ِ هفتاد من کاغذ می‌شود، طفره می‌روم. بگذارید بروم سر ِ اصل ِ مطلب:
یکی از انواع حقوقی که در کشورمان به شکلی جدّی، شوخی گرفته می‌شود، حقوق ِ زنان است. اما چه کسی این شوخی قبیح را می‌کند؟ امیدوارم آنقدر خام نباشیم که انگشت اتهام‌ ِمان را – بی ملاحظه– به سوی مردان بگیریم. من تصور می‌کنم که متهم ِ اصلی، حتا دین و مذهب‌ ِمان هم نیست (اگرچه به کنش و واکنش مذهب نسبت به آن معتقدم). بیش از هر چیز فرهنگ و نوع نگرش و الگوی زیست ِ اجتماعی‌ی ِ ماست که به این مشکل دامن می‌زند.
دریافت ِ حقوق ِ حقّه، کاری‌ست که باید برای آن، هزینه پرداخت. "اعتراض کردن"، کوچک‌ترین و ارزان‌ترین هزینه‌ای‌ست که ممکن است خرج شود. هم‌چنین شاید بتوان گفت که "مبارزه" و "اپوزیسیون شدن"، پرهزینه‌ترین روش ِ ممکن است.
معتقدم که جنبش ِ "فمینیزم" در کشور ما، جنبشی کاهل است؛ چرا که می‌خواهد چیزی گران را، به بهایی ارزان به‌دست آوَرَد. این جنبش، کمتر متوجه ِ بی‌فرهنگی‌ی ِ زنانی می‌شود که بی کشف ِ آفت خود، به آفت ِ جامعه می‌پردازند.
من به‌عنوان ِ یک راه‌حل ِ میانه‌ای، رفتاری را پیشنهاد می‌کنم که به‌رغم ِ مخالفتی که با تبعیض‌های پنهان و آشکار ِ موجود ِ عُرفی دارد، به‌گونه‌ای سازگار با عرف و قوانین، راه‌اَش را از میان ِ کوره‌راه‌ها باز می‌کند.
قوانین ما –به‌طرز نگران‌کننده‌ای- علیه ِ زنان‌اند. اما، این قوانین – خوش‌بختانه یا بدبختانه–، سرشار از سوراخ‌ها و مسیرهای ِ پنهان ِ فراراند. اگر نمی‌توانید قانون را عوض کنید، به کمک ِ خودش، علیه ِ خودش مبارزه کنید: یک سگ زنده از یک شیر مرده بهتر است!
من در این‌جا یک نمونه‌ی ِ بسیار ساده –ولی فکر می‌کنم آموزنده– را به‌عنوان ِ مثال آورده‌ام:

متن و عکس‌هایی که در پی می‌آید، مربوط به عقدنامه‌ی ِ من و همسرم است که با کمک ِ یکی از دوستان ِ خوب ِ‌مان که وکیلی چیره‌دست است و عمده‌ی ِ فعالیتش در حوزه‌ی ِ حقوق ِ کودک و خانواده است، تهیه شده است.
این متن که اکنون سه سال از عمرش می‌گذرد، سدها بار کپی شده و مورد استفاده‌ی ِ بسیاری زوج‌ها قرار گرفته؛ در کارگاه‌های ِ آموزش ِ حقوق ِ زنان مورد ِ استفاده و تدریس قرار گرفته، و در بسیاری جاها به عنوان ِ نمونه‌ی ِ عملی‌ی ِ یک ازدواج ِ برابر، به آن استناد شده است.
متنی که کم‌کم، به متنی کلاسیک بدل گشته و راستش را بخواهید، تنها دست‌آورد ِ مهّم ِ زندگی‌ام است که همواره با افتخار از آن یاد می کنم.

در ضمن، میزان ِ مهریه هم –چون بر اساس ِ قانون نمی‌تواند "صفر" باشد-، یک سکه‌ی ِ طلا! در نظر گرفته شد. ("...یک قطعه سکه‌ی ِ طلای ِ تمام‌بهار ِآزادی، که فی‌المجلس به زوجه تحویل گردید.)
{زوجین با علم و آگاهی ِ کامل از مفاد ِ عقد ِ دائم، اعم از بندهای ِ "الف" و "ب"، کلن [از آن‌ها] صرف‌‌نظر کرده و هیچ‌کدام از آن‌ها را امضاء نکرده، و شرایط ِ زیر را جانشین ِ آن‌ها قرار دادند:
ضمن‌العقد:
زوجین شرط نمودند:
1. درهمین جلسه زوجین به هم‌دیگر وکالت ِ بلاعزل و با حق ِ توکیل ِ‌غیر دادند، که هر زمان که خواستند، می‌توانند هریک از طرف ِ دیگری با بذل ِ کلیّه‌ی ِ حقوق و قبول ِ بذل از طرف ِ همسر ِ خود، درخواست ِ طلاق کنند و ثبت ِ طلاق بدون ِ حضور ِ دیگری را انجام دهند؛ و این حق را هر دو نفر بدون ِ قید‌و‌شرط و در هر زمان بدون ِ حضور ِ دیگری دارند.
2. حقّ ِ مسکن و تعیین ِ محلّ ِ زندگی، به‌طور ِ مساوی برای ِ زوجین وجود دارد.
3. حقّ ِ مدیریّت ِ خانواده، تحصیل، اشتغال و خروج از منزل، به‌طور ِ مساوی برای ِ زوجین وجود دارد.
4. مخارج ِ زنده‌گی‌ی ِ مشترک به عهده‌ی ِ زوجین است و زوجه، حقّ ِ مطالبه‌ی ِ نفقه را در هیچ صورتی نخواهد داشت.
5. زوجه، اجازه‌ی ِ دریافت ِ گذرنامه و خروج از کشور را در هر زمان و به هر تعداد بار، داراست.
6. زوجه، حقّ ِ مطالبه‌ی ِ نحله و اجرت‌المثل را از زوج، تحت ِ هیچ عنوان و هیچ شرایطی و در هیچ زمانی ندارد.
7. زوج، حقّ ِ تعدّد ِ زوجات را تا زمان ِ بقای ِ این ازدواج، از خود سلب و ساقط می‌نماید.
8. تمام ِ دارائی‌ی ِ کسب‌شده توسط ِ زوجین از تاریخ ِ وقوع ِ ازدواج به بعد، به‌طور ِ مساوی به زوجین تعلّق خواهد داشت.
9. حقّ ِ حضانت، سرپرستی و نگه‌داری‌ی ِ فرزندان ِ احتمالی، به‌طور ِ مساوی به زوجین تعلّق خواهد داشت؛ چه در زمان ِ بقای ِ [این] ازدواج و چه در صورت ِ وقوع ِ طلاق.
10. در تمام ِ موارد ِ احتمالی‌ی ِ دیگر که در این توافق‌نامه قید نشده است، زوجین از حقوق ِ پیش‌آمده، با حقّ ِ کاملن مساوی برخوردار خواهند بود.}






********************************************************

Monday, November 10, 2008

احمدی نژاد تأیید کرد: "من خود ِ یوسف هستم؛ وقتی فرار می کردم، زلیخا اسید پاشید تو صورتم".


********************************************************

» خانه